آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان پرنده عشق عشق به وطن بـــــــگذار بسوزم در اتش عشق سوزان تو
شاید سوختن من درعشق بشه درمان تو
حالا که تو راضی شده ای به سوختن من
می سوزم به چه دردی می خورد این تن
اتـــــش عشق تو چه زیبا می سوزاند تنم
اونی که به این سوختن نگاه می کند منم
بســــــــــــوز تا پخته بر خیزی ای دل عاشق
دل تا پخته نشود خام مــــــــاند,نباشد لایق
بســــوزان دلم را هر چقدر که خـــــــــــواهیدر راه عشق تو من رسیدم به تبـــــــــــاهی
بسوز چه شیرین است در عشق تو ســوختن
وقت سوختن چشم به چشم معشوق دوختن
بسوزان این دل عاشق را تا خاکستر شود
تا دراین بازی عشق تو با وفا پخته تر شود
اتش عشقت و روشن کن تا پروانه شوم
بــگردم به گرد عشق تو و سوخته شوم
چه گرمایی دارد این عشق سوزان تو
دارم می سوزم در عشق بی امان تو
بگذار بسوزم تا همچو شمع اب شوم
در عشق تو چون پروانه بی تاب شوم
روزی تـــــو به عشق من دادی بال و پر
عاشقم کردی گرفتم عاشقی را از سر
حالا می سوزم درعشقت تا که مجنون شوم
بــهر عشق تو از هر مجنونی مجنون تر شوم
شکستن دل به شکستن استخوان دنده میماند ... از بیرون همهچیز روبهراه است ... ! اما هر نفس ... درد است که میکشی ... !!! نظرات شما عزیزان:
![]() ![]() |